نتیجهگیری
علامه قطبالدین شیرازی از عالمان زمان خویش بوده و راجع به تمام علوم زمان خویش اطلاعات فراوان داشته، ایشان در نتیجه حمایت امیر دباج که حکمرانان محلی گیلان بوده و به دست هلاکوخان از بین رفت ولی توانست کتاب درّة التّاج لغرّة الدّباج را به رشته تحریر درآورد. علامه غیرآشنایی با علوم زمان خود با عمل موسیقی آشنا بوده و عود مینواخته، مطالب علامه در زمینه موسیقی دارای ویژگیهای متعددی است که به اختصار بیان میشود، اول اینکه علامه با توجه به کتب معتبر پیش از خود به نگارش پرداخته و نظریات فارابی، شیخ الرئیس و ارموی را در کتاب خود نقل کرده و در رد و قبول آن سخن گفته است، دوم اینست که، تئوری ایشان با نگاه فلسفی و ریاضی همراه است در تعریف نغم و انواع موسیقی و کاربرد آن دیدگاه فلسفی دارد و در بخش نظری نگاه هندسه و حساب بر آراء او سایه افکنده است، سومین ویژگی ایشان این است که تمام احتمالات موجود در ترکیب نغم و جموع و بحرهای زمان خویش را بررسی کرده و این فرصتی برای اهل عمل آن دوران بوده تا فضاهای مطرح نشده در موسیقی را به بوته آزمایش گیرند، چهارمین ویژگی مربوط به جامعیت موضوعی تئوری علامه است ایشان از تعریف صوت شروع کرده به فواصل پرداخته و سیستم موسیقی زمان خود را به تفصیل شرح داده و از ایقاع و حتی آموزش موسیقی سخن به میان آورده است و موسیقی رایج در زمان خود را بر عود شرح داده است. پنجمین ویژگی مربوط به مفاهیم جدید است، جموع و بحور در آثار علامه تازگی دارد و پرداختن به مفهوم تئوریک آن میتواند برای موسیقی امروز نیز تازگی داشته باشد. معرفی جمع به معنای سلول ساختاری موسیقی که بین 3 تا 7 نت است در زمانی که تحت تاثیر موسیقی یونان تمام کتب از ذوالاربع و دانگ صحبت میکردند،سابقه نداشته است و مرحله بعد نظریهپردازی بر اساس آنهاست که فارابی نیز به آن نپرداخته از نقاط عطف نظرات این دانشمند بزرگ است. نگارش مفاهیم تئوریک ایشان به زبان روز میتواند مزایای زیادی برای موسیقی امروز داشته باشد.