رفتن به محتوا رفتن به پابرگ
نویسندهمحمدامین میراحمدیاشتراک گذاری

نامه هنرهای نمایشی و موسیقی ۱۲

تعاملات ریتمیک شعر و موسیقی در تصنیف‏‌های دوره‏‌ی قاجار

چکیده

از سال 1360(ه.ش) به­ منظور تلفیق شعر و موسيقي قواعدي در قالب کتاب تدوين شد. پژوهشگران آن دوره به‌جای آن‏که در پی کشف زیبایی‌شناسی حاکم بر تصنیف‌­های قدیمی و تکامل آن باشند، بر اساس چارچوب­‌هايي كه خود تدوين كرده بودند، به محكوم كردن این قطعات پرداختند. مبناي نظری پژوهش در اين دوره، ريتم­‌گذاري كلام بر اساس قرائت متریک واژگان بود، اما در تصنیف‏‌های دوره‏‌ی قاجار كه پیش از تجويز اين قوانين ساخته‌شده‌اند، رابطه‏‌ی نسبی بین کمیت هجا[i] و کمیت لحن[ii] برقرار است، اگرچه در برخی موارد انعطاف­‌هایی در تطبیق کمیت هجا و لحن دیده می‌­شود. به‏‌طور طبیعی برای هجاهای کوتاه، در مقایسه با هجاهای بلند، کمیت لحنِ کوتاه­تری انتخاب می­‌شود و ما در این پژوهش این انتخاب را وجه غالب نامیده، مواردی را که در آن­ها این نسبت رعایت نشده است، نبودِ انطباق نام‌گذاری کرده‌­ایم. نبود انطباق­‌ها­ ممکن است به‌‏واسطه‏‌ی ضرورت­‌های کلامی، موسیقایی و زبانی ايجاد شده باشند. هجاهای بلند نسبت به هجاهای کوتاه و کشیده، انعطاف بیشتری برای پذیرش نبود انطباق دارند و کوتاه شدن هجای بلند بیشترین رواج را دارد. بلند شدن کمیت لحن انواع هجاها نیز تا اندازه‌ای رایج است و در اعمال آن محدودیتی مشاهده نمی­‌شود. نکته‏‌ی مهم این است که توالی هجای کوتاه با کمیت لحن بلند و هجای بلند با کمیت لحن کوتاه به‌­ندرت ديده مي­‌شود و این همان نبود انطباق متوالی و معکوس است. تفاوت رویکرد نسبت به هجاهای باز یا بسته دیده نمی­‌شود. تمپو و زمان لحن­ها نیز در پذیرش نبود انطباق‌­ها مؤثرند و محدوده‌‏ی 0.4 تا 0.80 ثانیه آمادگی بیشتری برای پذیرش تغییرات دارد. نسبت تغییرات لحن­‌ها به وجه غالب نیز معمولاً نصف یا دو برابر است و نسبت­های دیگر کمتر دیده می­‌شود.

کلیدواژه‏‌ها: تلفیق شعر و موسیقی، تصنیف‌­های دوره‌‏ی قاجار، تعاملات ریتمیک بین شعر و موسیقی، نبود انطباق بین کمیت هجا و لحن

نتیجه‌گیری

برای تعامل کمیت هجا و لحن، زیبایی‏‌شناسی خاصی نزد گذشتگان وجود داشته است اما تدوین نشدن این نگرش‌‏ها سبب شده است قابلیت آموزش و انتقال نداشته باشند، علاوه‌‏بر‏این، گذر زمان نیز زمینه‏‌ساز کم­رنگ شدن قواعد تصنیف­‌سازی قدیم شده است. پژوهش حاضر تلاشی است برای مدون­‌سازی شیوه‌‏ی تطابق کمیت هجا و لحن در تصنیف‏‌های دوره‏‌ی قاجار که اگرچه آثاری با این دیدگاه همچنان ساخته می­‌شوند، اما مبانی آن به سبب ذوقی بودن قابل‌انتقال نیست.

در روش سنتی، با وجود نگرش ریتمیک غالب در هر الگوی ارتباطی، حدود 30% هجاها تحمل پذیرش نبود انطباق کمیت هجا و لحن را دارند. این نبود انطباق‌­ها ممکن است بنا بر ضرورت­‌های کلامی، موسیقایی و زبانی شکل گرفته باشند که البته ضرورت­‌های موسیقایی پررنگ­‌ترند و همین نکته نشانگر اهمیت بیشتر موسیقی در مقایسه با کلام در این دوره است. فشردگی در شروع، نت­های متوالی هم­‌کشش، وجود فضای خالی، نبود فضای کافی و جلوگیری از یکنواختی ریتم و حفظ برخی از الگوهای ریتمیک، ضرورت­‌های موسیقایی برای ایجاد نبود انطباق‌‏اند. هجاهای بلند نسبت به هجاهای کوتاه و کشیده برای پذیرش نبود انطباق انعطاف بیشتری دارند و کوتاه شدن هجای بلند رایج‌‏ترین نوع نبود انطباق است. بلند شدن کمیت لحن انواع هجاها نیز تااندازه‌ای رواج دارد و محدودیتی نیز در آن دیده نمی‌­شود. نکته‏‌ی مهم این است که توالی هجای کوتاه با لحن کشیده و هجای بلند با لحن کوتاه به­‌ندرت اتفاق می‌­افتد. نسبت به هجاهای باز یا بسته تفاوت رویکرد دیده نمی­‌شود. تمپو و زمان لحن­‌ها نیز در پذیرش نبود انطباق‌­ها مؤثرند و محدوده‏‌ی 0.4 تا 0.80 ثانیه برای هر لحن، آمادگی بیشتری برای پذیرش تغییرات دارد. نسبت تغییرات لحن­‌ها در مقایسه با وجه غالب معمولاً نصف یا دو برابر است و نسبت­‌های دیگر کمتر دیده می­‌شود.
در نتیجه، احتمال ریتم­‌گذاری شعر یا کلام­‌گذاری تصنیف تا اندازه‏‌ی زیادی افزایش می­‌یابد و این می­‌تواند عاملی برای جذابیت موسیقی و ایجاد خلاقیت بیشتر باشد. پژوهشی مشابه پیرامون تکیه‌‏ی کلام در دست انجام است، با امید به این‏که تدوین قواعد رایج در این نگرش عاملی در راستای رفع محدودیت‌­های بیش‌ازاندازه در خلق موسیقی با کلام و فراگیری بیشتر موسیقی ایرانی باشد.

Rhythmic Interactions of  Music & Poem in “Tasnif” of Qajar Dynasty 

Seyed Mohammad amin Mirahmadi

Master of Art in Playing Iranian Musical Instrument

Abstract

Since 1981, some rules have been gathered in the form of a book in order to harmonize poem and music. At that time, the researches were rejecting ancient “Tasnif” based upon the frameworks developed by them rather than seeking to discover aesthetics within such “Tasnif” and their evolution. The theoretical basis of researches in this era was rhythmizing the discourse according to metric reading of vocabulary, while in “Tasnif” of Qajar dynasty, composed prior to prescribing such rules, there is a relative relationship between quantity of syllables and quantity of melody and in some cases flexibility can be seen in paralleling the quantity of syllable and melody. Obviously, for short syllables in comparison with long ones, the quantity is selected as a shorter melody and in this debate we call it “dominant side” and the cases in which such relations have not been met properly are named as “lack of conformity”. The lack of conformities may be caused by verbal, musical and language necessities. The long syllables in comparison with the short and stretched ones have more flexibility to accept non compliances and shortening the long syllables is the most common lack of conformity. Extending the quantity of tone of different kinds of syllables are also common to some extent and there is seen no limitation in using them. The important point is that the sequence of short syllable with the quantity of long melody and long syllable with quantity of short melody are rarely seen and this is the very lack of consecutive and reverse conformity. There is no difference of approach toward open or closed syllables. The tempo and time of melodies are effective in admitting the lack of conformities, as well and they have more preparation to adhere to the changes in a range between 0.4 and 0.80 seconds. The proportion of melodies changes toward the dominant side are normally half or double and other proportions are seen less.

Key word: Harmonizing poem and music, “Tasnif” of Qajar dynasty, Rhythmic Interactions, lack of Conformities between quantity of syllable and Melody

این مقاله مستخرج از پایان­‌نامه‏‌ی نظری کارشناسی ارشد سید محمدامین میراحمدی است که در مهر 1393 دفاع شد. دکتر ساسان فاطمی استاد راهنما و دکتر روح الله هادی استاد مشاور این پایان نامه بودند.

[i]. کوتاه، بلند یا کشیده بودن یک واحد آوایی زبان که با یک دم به گفتار درمی‌آید.

[ii]. زمان نت موسیقی که هجا بر بستر آن ادا می­‌شود.

دیدگاه‌ خود را بنویسید